1392/03/10

جشن دندونی سارینا جون

دختر نازم امروز يه جشن دندوني خوشگل برات گرفتيم. با كمك خاله ليلا و بابا رسا خونه رو تزيين كرديم. دست خاله ليلا واقعا درد نكنه چون خيلي براي درست كردن تزيينات اين مهموني زحمت كشيد. انشالله بتونيم يه روزي براش جبران كنيم. تا موقع اومدن مهمونا داشتم ميدوييدم. �تو هم همش دنبال من ميومدي و بهم آويزون ميشدي. انگار فهميده بودي كارام امروز زياده و نميذاشتي به كارام برسم. خلاصه كم كم مهمونا اومدن و زديم و رقصيديم ولي تو نميرقصيدي جلوي مهمونا. ميرفتي تو اتاق خودت كه آريا و كهبد و نانا بازي ميكردن براي اونا ناناي ميكردي قربونت برم. همه از اين كارت ميخنديدن. تا اينكه خسته شدي و خوابت برد. منتظر شديم تا بيدار شدي و كيك و آورديم. 

لباس عروسي رو كه خاله زهرا برات دوخته بود تنت كرديم و بال فرشته و تاج شو سرت كرديم و شدي مثل فرشته ها. بعد از بريدن كيك كادوهايي رو كه مهمونا زحمت كشيدن و برات آوردن و باز كرديم و با اسباب بازيها بازي ميكردي. البته هنوز خوابالو بودي و همش تو بغل مامان بودي فدات شم.  

حالا نوبت خوردن آش دندوني كه همه ماهها منتظر خوردنش بودن رسيده. ميز شام و آماده كرديم و خداروشكر همه از غذاها و دسر ها خوششون اومده بود و كلي تعريف كردن. مهموني خيلي خوب و به ياد موندني بود. عزيزم انشالله هميشه سلامت باشي وهمه مرواريداي قشنگت بدون اينكه حتي يه ذره اذيت بشي دربياد. خيلي دوستت داريم عشقمممممم

باید از بابا رسا و مامی و دادا هم تشکر ویژه بکنیم چون خیلی به ما کمک کردن. دستشون درد نکنه. 

بقیه عکسهای جشن دندونی درادامه مطلب

پشت صحنه جشن

دفتر یادگاری که خاله لیلا خیلی قشنگ درستش کرد

آش دندونی

سالاد الویه

کشک بادمجان

دسر پان اسپانیا و ژله بستنی