1393/01/13
عشقممممم، نفسمممم، سارينا جونممممم، تولدت مبااااااررررركككككك
دختر عزيزم هر سال با اومدن بهار من خودمو براي تولد بهار زندگيم آماده ميكنم و خيلي خوشحالم از اينكه سال نو رو با يادآوري بهترين روز عمرم كه اومدن تو به زندگي مون بود آغاز ميكنم. من و بابايي تو اين دو سال با وجود تمام نگرانيها و سختيها روزهاي خوشي رو با تو داشتيم و خدا رو هزاران بار شكر ميكنيم كه فرشته نازنيني رو به ما هديه داد تا به زندگيمون رونق بده و لحظه لحظه با تو بودن براي ما لذتيست ناگفتني. دوستت داريم مهربونمممممم.
امسال براي عيد سابرينا جون و مامانش الس مهمون ما بودن. لحظه سال تحويل در كنار سفره هفت سين خونه ما كه خاله ليلا زحمت چيدنشو كشيده بود دور هم بوديم و با سبزي پلو ماهي ازشون پذيرايي كرديم. تو هم اسم سابرينا رو ياد گرفتي و ديگه صداش نمي كردي ميما ميگفتي سابينا. به مامانش هم ميگفتي اس. گاهي اوقات هم خيلي بامزه ميگفتي هلو اس.
تولدت هم خيلي خوب و عالي برگذار شد. خداروشكر شب خوبي بود و به همه خوش گذشت. تو هم ماشالله خيلي دختر آروم و ساكتي بودي و بر خلاف چيزي كه فكر ميكردم اصلا با من كاري نداشتي و با آريا و نازنين تو اتاق خودت مشغول بازي بودي. و اين نشونه يك سال بزرگتر شدن و عاقل ترشدن دخمل خوشگل خودمه. كيك تولدت هم از اونجايي كه ببيي خيلي دوست داري يك ببيي خوشگل سفارش داديم و خوشحالم كه دوستش داشتي و خيلي تو ذهنت مونده و براي همه تعريف ميكني ببلد( تولد) ببيي شم ( شمع) فوت كردم. قربون اون حرف زدنت بشممممم.
اينم چند تا عكس از شب تولدت
البته تولدت رو شب قبلش یعنی دوم فروردین گرفتیم چون برنامه عیدمون فشرده بود و کرمانشاه هم میخواستیم بریم. سفر خوبی بود و خداروشکر خوش گذشت.
بقيه عكساي عيد ومسافرت سارينا جون در ادامه مطلب
برج میلاد تهران
طاق بستان کرمانشاه
غار قوری قلعه پاوه
هتل جمشید کرمانشاه
و آب بازی سارینا
بازار تهران
سیزده بدر خونه خاله زهره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی