1391/08/14
سارينا سادات خانوم عزيز عيدت مبااااااارك ديروز عيد غدير بود و سادات خانوم ما اولين ساليه كه در كنار ماست. قشنگم خيلي خوشحاليم كه در كنارمونى. ديروز رفتيم خونه بابا ركني و مامان مرضيه. همه براي ديدن تو اومدن اونجا. كلي هم عيدى گرفتى. ولي تو ٣ روزه كه تب داري و اصلا حال بازي و مهموني نداري . قربون اون چشماي قشنگت. نميدوني چه حالي دارم و چقدر دلم برات كبابه. همه ميگن ميخواي دندون دربياري و به خاطر همين تب كردي. ولي دكترا اين حرفا رو قبول ندارن و ميگن گلوت چرك كرده. دوباره انتي بيوتيك دادن. واااااااي بازم دار...
نویسنده :
maman zizi
1:05