1391/1/3
... امرو ز بهترين روز زندگی من و باباييه عسلم ... بالاخره ٩ماه انتظار كه براي من ٩سال گذشت به پايان رسيد.چون وقتي تو اومدي تو دل ماماني خانم دكتر براي اين كه تو سالم به دنيا بياي به مامان گفت كه استراحت كنه و مواظب تو باشه. خداروشكر كه با همه سختي ها جيگر مامان صحيح و سالم به دنيا اومد . امروز سوم عيده و ما ساعت ٦ صبح رفتيم بیمارستان و بستري شدم. خانم دكتر ساعت ٩ اومد و من لباس اتاق عمل پوشيدم و رفتم تو اتاق عمل. خيلي هيجان داشتم تا تو رو ببينم. بابايي و مامان اعظم و مامان مرضيه و بابا رك...
نویسنده :
maman zizi
0:13